تشبیه (علم بیان) تشبیه، یکی از صنایع دانش بیان و در لغت به معنای «مانند کردن» است. فهرست مندرجات۲ - بررسی تشبیه به عنوان یک موضوع ۳ - تعریف تشبیه ۴ - اغراض تشبیه ۴.۱ - اغراض عائد مشبّه ۴.۱.۱ - اثبات مشبّه یا بیان امکان مشبّه ۴.۱.۲ - بیان حال مشبّه ۴.۱.۳ - بیان مقدار حال مشبّه ۴.۱.۴ - تبیین حال مشبّه ۴.۱.۵ - ستایش مشبّه ۴.۱.۶ - نکوهش مشبّه ۴.۱.۷ - تازگی تشبیه (استطراف) ۴.۲ - اغراض عائد مشبّهٌ ۴.۲.۱ - ادعای کمال مشبّهٌ به ۴.۲.۲ - اهتمام به شأن مشبّهٌ به ۵ - طبقه بندی تشبیه ۵.۱ - به اعتبار طرفین ۵.۱.۱ - از جهت محسوسیت و معقولیت ۵.۱.۲ - از جهت اِفراد و ترکیب ۵.۱.۳ - از جهت وحدت و تعدد ۵.۲ - به اعتبار وجه شبه ۵.۲.۱ - به لحاظ ذکر یا حذف ۵.۲.۲ - به لحاظ قربت یا غربت ۵.۲.۳ - به اعتبار ادات ۵.۲.۴ - به اعتبار اغراض تشبیه ۵.۲.۵ - به اعتبار قوّت و ضعف در مبالغه ۵.۲.۶ - دو گونه تشبیه دیگر ۵.۲.۷ - طبقه بندی تشبیه در کتب بلاغی فارسی ۶ - بررسی سیر تاریخی تشبیه و تحول آن ۶.۱ - بررسی بر اساس کتب عربی ۶.۲ - بررسی بر اساس کتب فارسی ۷ - فهرست منابع ۸ - پانویس ۹ - منبع ۱ - ارکان تشبیهتشبیه دارای چهار رکن است: مُشَبَّه: آنچه به چیزی مانند شود؛ مشبّهٌ به: آنچه مشبّه را بدان مانند کنند؛ وَجهِ شَبَه: صفت مشترکِ مشبّه و مشبّهٌ به؛ ادات تشبیه: برخی از حروف اضافه از قبیل چو، همچو، چون، مانند در زبان فارسی و الفاظی مثل «ک َ» و «کَأنَّ» در زبان عربی. مشبّه و مشبّهٌ به را دو طرف تشبیه یا طرفین تشبیه مینامند. ذکر طرفین در تشبیه الزامی است، زیرا حذف هریک، تشبیه را به استعاره بَدَل میسازد، اما ذکر ادات تشبیه و وجه شبه اختیاری است. در باب ارکان چهارگانة تشبیه، تقریباً در تمام کتب بیانی عربی و فارسی بحث شده است. [۱]
محمدبن عبدالرحمان خطیب قزوینی، الایضاح فی علوم البلاغة: المعانی و البیان و البدیع، ج۱، ص۲۲۲، بیروت: دارالکتب العلمیه.
[۲]
مسعودبن عمر تفتازانی، کتاب المطوّل فی شرح تلخیص المفتاح، ج۱، ص۳۱۱، چاپ افست قم ۱۴۰۷ق.
[۳]
مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المختصر، ج۲، ص۱۰، چاپ عبدالمتعال صعیدی، چاپ افست، قم.
[۴]
محمدبن محمد رشید وطواط، حدایق السحر فی دقایق الشعر، ج۱، ص۴۲، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۶۲ ش.
در این مقاله تشبیه از دو دیدگاه بررسی میشود: موضوعی و تاریخی. ۲ - بررسی تشبیه به عنوان یک موضوعبررسی تشبیه به عنوان یک موضوع، شامل سه مسئله است: تعریف تشبیه، اغراض تشبیه و طبقه بندی تشبیه. ۳ - تعریف تشبیهتشبیه به اعتبار وجه شبه گونه ای دلالت است و آن عبارت است از دلالت بر مشارکت مشبّه با مشبّهٌ به در وجه شبه، بدان شرط که به صورت استعاره یا تجرید ظاهر نشود؛ مثل زیدٌ کَالاَسَدِ فِی الشَّجاعة (زید در شجاعت مانندشیر است). [۵]
یوسف بن ابی بکر سکّاکی، کتاب مفتاح العلوم، ج۱، ص۱۴۱ـ۱۴۲، (قاهره) ۱۳۴۸، چاپ افست قم.
[۶]
محمدبن عبدالرحمان خطیب قزوینی، الایضاح فی علوم البلاغة: المعانی و البیان و البدیع، ج۱، ص۲۱۷، بیروت: دارالکتب العلمیه.
[۷]
مسعودبن عمر تفتازانی، کتاب المطوّل فی شرح تلخیص المفتاح، ج۱، ص۳۱۰، چاپ افست قم ۱۴۰۷ق.
[۸]
مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المختصر، ج۲، ص۸ ـ۹، چاپ عبدالمتعال صعیدی، چاپ افست، قم.
در کتب بیانی به زبان عربی، بحث علم بیان با طرح مسئلة دلالت و اقسام آن (مطابقه، تضمّن، التزام) آغاز میشود و تشبیه نیز همانند دیگر صنایع بیانی دلالت به شمار میآید و به اعتبار وجه شبه تعریف میشود. [۹]
یوسف بن ابی بکر سکّاکی، کتاب مفتاح العلوم، ج۱، ص۱۴۰ـ۱۴۱، (قاهره) ۱۳۴۸، چاپ افست قم.
[۱۰]
مسعودبن عمر تفتازانی، کتاب المطوّل فی شرح تلخیص المفتاح، ج۱، ص۳۰۱ـ۳۰۲، چاپ افست قم ۱۴۰۷ق.
[۱۱]
مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المختصر، ج۲، ص۲ـ ۵، چاپ عبدالمتعال صعیدی، چاپ افست، قم.
تعریف تشبیه در کتب بلاغی فارسی آن است که چیزی را در صفتی به چیزی دیگر مانند کنند [۱۲]
محمدبن عمر رادویانی، ترجمان البلاغه، ج۱، ص۴۴، چاپ احمد آتش، استانبول ۱۹۴۹، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۳]
محمدبن محمد رشید وطواط، حدایق السحر فی دقایق الشعر، ج۱، ص۴۲، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۶۲ ش.
و در این مانند کردن، میان مشبّه و مشبّهٌ به باید معنایی مشترک وجود داشته باشد [۱۴]
محمدبن قیس شمس قیس، کتاب المعجم فی معاییر اشعارالعجم، ج۱، ص۳۴۵، تصحیح محمدبن عبدالوهاب قزوینی، چاپ مدرس رضوی، تهران (۱۳۳۸ ش).
بر طبق این تفسیر، تشبیه مانند کردن مشبّه است به مشبّهٌ به در وجه شبه. [۱۵]
محمدبن محمد رشید وطواط، حدایق السحر فی دقایق الشعر، ج۱، ص۴۲، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۶]
محمدبن عمر رادویانی، ترجمان البلاغه، ج۱، ص۴۴، چاپ احمد آتش، استانبول ۱۹۴۹، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۷]
محمدبن قیس شمس قیس، کتاب المعجم فی معاییر اشعارالعجم، ج۱، ص۳۴۵، تصحیح محمدبن عبدالوهاب قزوینی، چاپ مدرس رضوی، تهران (۱۳۳۸ ش).
۴ - اغراض تشبیهتشبیه به اغراض خاصی صورت میگیرد. این اغراض، بیشتر عائد مشبّه و گاه عائد مشبّهٌ به میشود. ۴.۱ - اغراض عائد مشبّه۴.۱.۱ - اثبات مشبّه یا بیان امکان مشبّهیعنی، وجود مشبّه را که در عالم واقع ممتنع است، با استدلالی شاعرانه اثبات کنند. چنانکه عنصری [۱۸]
حسن بن احمد عنصری، دیوان، ج۱، ص۴۱، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش.
به قصد اثبات این مدعا که ممدوح او (= مشبّه) فراتر از جنس مردم است، او را به یاقوت تشبیه میکند تا بگوید که از جنس مردم بودنِ ممدوح او مثل از جنس سنگ بودنِ یاقوت است: تو ای شاه ار زجنس مردمانی/ بوَد یاقوت نیز از جنس احجار.۴.۱.۲ - بیان حال مشبّهیعنی، حالِ (صفت) مشبّه را در قیاس با حال مشبّهٌ به که آشکار و روشن است، آشکار سازند، چنانکه در بیتِ «دل از وداع رفیقان چودیگ بر آتش/ تن از غریو عزیزان چو مرغ در مضراب»، [۱۹]
ابوالفرج رونی، دیوان، ج۱، ص۲۳، چاپ محمود مهدوی امغانی، مشهد ۱۳۴۷ش.
حال دل سوزان (مشبّه) در قیاس با دیگ بر آتش (مشبّهٌ به) و حال تن نالان (مشبّه) در قیاس با مرغ در مضراب (دام) آشکار میگردد.۴.۱.۳ - بیان مقدار حال مشبّهیعنی شدت و ضعف و زیاده و نقصان حالِ مشبّه را در قیاس با مشبّهٌ به نشان دهند، چنانکه کمال الدین اسماعیل [۲۰]
اسماعیل بن محمد کمال الدین اسماعیل، دیوان، ج۱، ص۴۰۷، چاپ حسین بحرالعلومی، تهران ۱۳۴۸ ش.
شدت پوشیدگی کوهها از برف (مشبّه) را به پوشیدگی پنبه دانه در پنبه (مشبّهٌ به) مانند کرده است.۴.۱.۴ - تبیین حال مشبّهیعنی، صفت مبهم مشبّهِ معقول را از طریق تشبیه آن به امری محسوس روشن سازند، مثل تشبیه «سعی بی فایده» (مشبّه معقول) به «نوشتن بر آب» (مشبّهٌ به محسوس). تشبیهِ تبیین کنندة حال مشبّه، بیشتر به طریق تمثیل صورت میپذیرد. [۲۱]
میرشمس الدین فقیر دهلوی، حدائق البلاغة، ج۱، ص۱۸، چاپ سنگی پتیاله ۱۲۹۰/ ۱۸۷۳.
۴.۱.۵ - ستایش مشبّهکه به دو صورت تحقق مییابد: آراستن مشبّه در نظر شنونده، بویژه آنجا که انکاری در کار است، مثل تشبیه لیلی سیه چرده به مُشک از قول مجنون با تأکید بر این معنا که گرانی مشک به سبب سیاهی آن است [۲۲]
محمدهادی بن محمدصالح مازندرانی، انوارالبلاغه: در فنون معانی، ج۱، ص۲۶۸، بیان و بدیع، چاپ محمدعلی غلامی نژاد، تهران ۱۳۷۶ ش.
و بزرگداشت مشبّه در نظر شنونده، مثل تشبیه ممدوح به خورشید و تشبیه شاهان دیگر به ستارگان و سنجش این دو با یکدیگر و چنین نتیجه گرفتن که چون خورشید بر آید، ستارگان ناپدید شوند. [۲۳]
محمدخلیل رجایی، معالم البلاغه در علم معانی و بیان و بدیع، ج۱، ص۲۶۳، شیراز ۱۳۴۰ ش، چاپ افست ۱۳۵۹ش.
۴.۱.۶ - نکوهش مشبّهبا هدف زشت ساختن آن در نظر شنونده و بیزار کردن شنونده از او، مثل تشبیه زیر بغل بویناک شخص کریه المنظر به مردار در آفتاب مرداد. [۲۴]
مصلح بن عبداللّه سعدی، کلیات سعدی، ج۱، ص۶۸، چاپ محمدعلی فروغی، تهران ۱۳۶۳ ش.
۴.۱.۷ - تازگی تشبیه (استطراف)یعنی، مشبّه را به صورت امری در آورند که هرچند عقلاً ممکن است، عادتاً ممتنع نماید و بدین ترتیب به مشبّه تازگی بخشند، مثل تشبیه شراب در ساغر شیشه ای (مشبّه) به آتش سیّال در آب منجمد (مشبّهٌ به) در سخن انوری [۲۵]
محمدبن محمد (علی) انوری، دیوان، ج۱، ص۴۶۴، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۴ش.
: «ساغرش پربادة رنگین چنان آید به چشم/ کز میان آب روشن برفروزی آذری // آتش سیّال دیدستی در آب منجمد/ گر ندیدستی بخواه از ساقیانش ساغری»، تازگی مشبّه بر اساس نادرالحضور بودن مشبّهٌ به در ذهن توجیه میشود.۴.۲ - اغراض عائد مشبّهٌاغراض عائد مشبّهٌ به شامل دو مورد است (در هر دو مورد وجه شبه در مشبّهٌ به اقـوی ' و اشدّ نیست) : ۴.۲.۱ - ادعای کمال مشبّهٌ بهو آنچنان است که با استفاده از تشبیه مقلوب، امری را مشبّهٌ به قرار دهند که در وجه شبه ناقص تر و ناتمام تر از مشبّه باشد تا ادعای کمال آن کنند و بیانی غلوآمیز به دست دهند، مثل تشبیه آتش به سنانِ ممدوح در سوزندگی در یک رباعی از ازرقی هروی : «آتش به سنان دیو بندت ماند». [۲۶]
ابوبکربن اسماعیل ازرقی، دیوان، ج۱، ص۱۰۰، چاپ سعید نفیسی، تهران ۱۳۳۶ش.
۴.۲.۲ - اهتمام به شأن مشبّهٌ بهیعنی، امری را با هدف تأکید بر شأن آن، مشبّهٌ به قرار دهند و بدین ترتیب مطلوب خود را اظهار دارند (= اظهار المطلوب)، چنانکه گرسنه، رخسار چونان بدر را در روشنی و گردی به گرده نان تشبیه کند و بدینسان مطلوب خود (درخواست نان) را اظهار دارد. بحث اغراض تشبیه، نخست در مفتاح العلوم سکّاکی [۲۷]
یوسف بن ابی بکر سکّاکی، کتاب مفتاح العلوم، ج۱، ص۱۴۵ـ۱۴۷، (قاهره) ۱۳۴۸، چاپ افست قم.
و سپس در تمام کتب بیان، بویژه کتب عربی، ذیل «غرض تشبیه» مطرح شده است. [۲۸]
محمدبن عبدالرحمان خطیب قزوینی، الایضاح فی علوم البلاغة: المعانی و البیان و البدیع، ج۱، ص۲۴۰ـ۲۴۷، بیروت: دارالکتب العلمیه.
[۲۹]
محمدبن عبدالرحمان خطیب قزوینی، التلخیص فی علوم البلاغة، ج۱، ص۲۶۳ـ ۲۶۸، چاپ عبدالرحمان برقوقی، (قاهره ۱۳۵۰/۱۹۳۲).
[۳۰]
مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المختصر، ج۲، ص۳۵ـ۴۱، چاپ عبدالمتعال صعیدی، چاپ افست، قم.
[۳۱]
مسعودبن عمر تفتازانی، کتاب المطوّل فی شرح تلخیص المفتاح، ج۱، ص۳۳۰ـ ۳۳۵، چاپ افست قم ۱۴۰۷ق.
۵ - طبقه بندی تشبیهتشبیه را به پنج اعتبار تقسیم کرده اند: به اعتبار طرفین، وجه شَبَه، ادات، غرض، و قوّت و ضعف در مبالغه. ۵.۱ - به اعتبار طرفینتشبیه از سه جهت قابل تقسیم است : ۵.۱.۱ - از جهت محسوسیت و معقولیتحسی یا محسوس آن است که خود و اجزا و مواد آن با حواس ظاهری (پنج گانه) دریافت شود، مثل دریا و باده. عقلی یا معقول آن است که خود و اجزا و مواد آن با حواس ظاهری دریافت نشود، مثل خِرَد و جان. [۳۲]
مسعودبن عمر تفتازانی، کتاب المطوّل فی شرح تلخیص المفتاح، ج۱، ص۳۱۲ـ۳۱۳، چاپ افست قم ۱۴۰۷ق.
[۳۳]
مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المختصر، ج۲، ص۱۸ـ۲۰، چاپ عبدالمتعال صعیدی، چاپ افست، قم.
تشبیه به لحاظ محسوس یا معقول بودن طرفین آن چهار قسم است: محسوس به محسوس، مانند تشبیه پیچیدن افعی به کمند در «پیچیدن افعی به کمندت ماند» [۳۴]
ابوبکربن اسماعیل ازرقی، دیوان، ج۱، ص۱۰۰، چاپ سعید نفیسی، تهران ۱۳۳۶ش.
معقول به معقول، مانند تشبیه خرد به جان در «خرد همچو جان است زی هوشیار»؛ محسوس به معقول، مثل تشبیه خورشید به همت در «خورشید به همت بلندت ماند» [۳۵]
ابوبکربن اسماعیل ازرقی، دیوان، ج۱، ص۱۰۰، چاپ سعید نفیسی، تهران ۱۳۳۶ش.
معقول به محسوس، مانند تشبیه اندیشه به حرکت اسب در «اندیشه به رفتنِ سَمَندت ماند». [۳۶]
ابوبکربن اسماعیل ازرقی، دیوان، ج۱، ص۱۰۰، چاپ سعید نفیسی، تهران ۱۳۳۶ش.
[۳۷]
محمدبن عبدالرحمان خطیب قزوینی، الایضاح فی علوم البلاغة: المعانی و البیان و البدیع، ج۱، ص۲۲۳، بیروت: دارالکتب العلمیه.
[۳۸]
محمدبن عبدالرحمان خطیب قزوینی، التلخیص فی علوم البلاغة، ج۱، ص۲۴۳ـ ۲۴۵، چاپ عبدالرحمان برقوقی، (قاهره ۱۳۵۰/۱۹۳۲).
[۳۹]
مسعودبن عمر تفتازانی، کتاب المطوّل فی شرح تلخیص المفتاح، ج۱، ص۳۱۱ـ۳۱۲، چاپ افست قم ۱۴۰۷ق.
[۴۰]
مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المختصر، ج۲، ص۱۸ـ۲۰، چاپ عبدالمتعال صعیدی، چاپ افست، قم.
[۴۱]
حسین بن محمد طیبی، التبیان فی البیان، ج۱، ص۱۴۴ـ۱۴۷، چاپ توفیق فیل و عبداللطیف لطف اللّه، کویت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.
[۴۲]
محمدبن محمود شمس الدین آملی، نفائس الفنون فی عرایس العیون، ج۱، ص۹۲، ج ۱، چاپ ابوالحسن شعرانی، تهران ۱۳۷۷.
[۴۳]
محمدهادی بن محمدصالح مازندرانی، انوارالبلاغه: در فنون معانی، ج۱، ص۲۵۰ـ۲۵۱، بیان و بدیع، چاپ محمدعلی غلامی نژاد، تهران ۱۳۷۶ ش.
[۴۴]
میرشمس الدین فقیر دهلوی، حدائق البلاغة، ج۱، ص۷ـ۱۱، چاپ سنگی پتیاله ۱۲۹۰/ ۱۸۷۳.
بر اساس تعریفی که از حسی و عقلی داده شد، [۴۵]
مسعودبن عمر تفتازانی، کتاب المطوّل فی شرح تلخیص المفتاح، ج۱، ص۳۱۲ـ۳۱۳، چاپ افست قم ۱۴۰۷ق.
امر خیالی، گونه ای حسی و امر وهمی گونه ای عقلی به شمار میآید؛ بنابراین، تشبیه به اموری مثل دریای باده که خیالی است، تشبیه حسی به شمار میآید و تشبیه به اموری مانند دندان غول که وهمی است، تشبیه عقلی محسوب میشود. [۴۶]
مسعودبن عمر تفتازانی، کتاب المطوّل فی شرح تلخیص المفتاح، ج۱، ص۳۱۲ـ۳۱۳، چاپ افست قم ۱۴۰۷ق.
[۴۷]
مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المختصر، ج۲، ص۱۳، چاپ عبدالمتعال صعیدی، چاپ افست، قم.
[۴۸]
میرشمس الدین فقیر دهلوی، حدائق البلاغة، ج۱، ص۹ـ۱۰، چاپ سنگی پتیاله ۱۲۹۰/ ۱۸۷۳.
تشبیه خیالی و وهمی را میتوان فاصله ای میان تشبیه حسی رایج در سبک خراسانی و تشبیه عقلی معمول در سبک عراقی به شمار آورد. ۵.۱.۲ - از جهت اِفراد و ترکیبافراد آن است که مشبّه و مشبّهٌ به یک چیز است و با یک واژه بیان میشود، مانند قد و سرو؛ ترکیب آن است که مشبّه یا مشبّهٌ به یا هر دو، هیئتی منتزع از چند چیز است و در یک عبارت بیان میشود، مثل هیئت منتزع از شبنم بر گُل. از این دیدگاه، تشبیه چهار قسم است: تشبیه مفرد به مفرد، مرکّب به مرکّب، مفرد به مرکّب، و مرکّب به مفرد. ۵.۱.۳ - از جهت وحدت و تعددمراد از وحدت یکی بودن مشبّه و مشبّهٌ به، و مراد از تعدد، بیش از یکی بودن آن دو است. از این دیدگاه، تشبیه چهار گونه است: تشبیه چند مشبّه به چند مشبّهٌ به (تشبیه ملفوف)، مثل «قد و رخسار او چون سرو و ماه است»؛ یک مشبّه به یک مشبّهٌ به (تشبیه مفروق)، مثل «کوثر است الفاظ عذب او و معنی سلسبیل» [۴۹]
احمدبن قوص منوچهری، دیوان، ج۱، ص۷۴، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۴۷ ش.
یک مشبّه به چند مشبّهٌ به (تشبیه جمع)، مثل تشبیه اسب به نهنگ و پلنگ در شعر منوچهری [۵۰]
احمدبن قوص منوچهری، دیوان، ج۱، ص۱۳۶، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۴۷ ش.
: «چون نهنگان اندر آب و چون پلنگان در جبال»؛ چند مشبّه به یک مشبّهٌ به (تشبیه تسویه)، مثل تشبیه موی معشوق و حال عاشق در سیاهی به شب. [۵۱]
محمدبن عبدالرحمان خطیب قزوینی، التلخیص فی علوم البلاغة، ج۱، ص۲۷۳، چاپ عبدالرحمان برقوقی، (قاهره ۱۳۵۰/۱۹۳۲).
[۵۲]
مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المختصر، ج۲، ص۴۱ـ۴۴، چاپ عبدالمتعال صعیدی، چاپ افست، قم.
[۵۳]
محمدبن محمد رشید وطواط، حدایق السحر فی دقایق الشعر، ج۱، ص۴۶ـ۴۷، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۵۴]
علی بن محمد تاج الحلاوی، دقایق الشعر، ج۱، ص۳۸، چاپ محمدکاظم امام، تهران ۱۳۴۱ش.
۵.۲ - به اعتبار وجه شبهتشبیه به اعتبار ترکیب یا افرادِ وجه شبه بر دو قسم است: تشبیهِ تمثیل، که وجه شبهِ آن مرکّب و منتزع از امور متعدد است، مثل تشبیه خورشید به آیینه ای که در دست لرزان است [۵۵]
محمدبن عبدالرحمان خطیب قزوینی، التلخیص فی علوم البلاغة، ج۱، ص۲۷۴، چاپ عبدالرحمان برقوقی، (قاهره ۱۳۵۰/۱۹۳۲).
[۵۶]
مسعودبن عمر تفتازانی، کتاب المطوّل فی شرح تلخیص المفتاح، ج۱، ص۳۳۹، چاپ افست قم ۱۴۰۷ق.
[۵۷]
مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المختصر، ج۲، ص۴۵، چاپ عبدالمتعال صعیدی، چاپ افست، قم.
و تشبیه غیرتمثیل، که وجه شبه آن مفرد است.در این قسم تشبیه، وجه شبه از چهار لحاظ مورد توجه قرار دارد: ۵.۲.۱ - به لحاظ ذکر یا حذفبه لحاظ ذکر یا حذف، که خود بر دو گونه است: تشبیه مجمل و تشبیه مفصّل. در تشبیه مجمل، وجه شبه محذوف است، مانند زیدٌ اسدٌ [۵۸]
محمدبن عبدالرحمان خطیب قزوینی، التلخیص فی علوم البلاغة، ج۱، ص۲۷۵، چاپ عبدالرحمان برقوقی، (قاهره ۱۳۵۰/۱۹۳۲).
یا زیدٌ کالاسد [۵۹]
مسعودبن عمر تفتازانی، کتاب المطوّل فی شرح تلخیص المفتاح، ج۱، ص۳۳۹، چاپ افست قم ۱۴۰۷ق.
[۶۰]
مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المختصر، ج۲، ص۴۶، چاپ عبدالمتعال صعیدی، چاپ افست، قم.
و نیز تشبیه ابرو به محراب در مصراع «حافظا سجده به ابروی چو محرابش بر». [۶۱]
شمس الدین محمد حافظ، دیوان، ج ۱، غزل ۴۷۱، بیت ۷، چاپ پرویز ناتل خانلری، تهران ۱۳۶۲ ش.
در تشبیه مفصّل، وجه شبه ذکر میشود، مثل تشبیه کلام فصیح به عسل در شیرینی. [۶۲]
محمدبن عبدالرحمان خطیب قزوینی، التلخیص فی علوم البلاغة، ج۱، ص۲۷۷ـ ۲۷۸، چاپ عبدالرحمان برقوقی، (قاهره ۱۳۵۰/۱۹۳۲).
[۶۳]
مسعودبن عمر تفتازانی، کتاب المطوّل فی شرح تلخیص المفتاح، ج۱، ص۳۴۰، چاپ افست قم ۱۴۰۷ق.
۵.۲.۲ - به لحاظ قربت یا غربتدر تشبیه قریب (مبتذل)، وجه شبه آشکار و نزدیک به ذهن است و به همین سبب انتقال از مشبّه به مشبّهٌ به بدون فکر و تأمل صورت میگیرد. [۶۴]
مسعودبن عمر تفتازانی، کتاب المطوّل فی شرح تلخیص المفتاح، ج۱، ص۳۴۱، چاپ افست قم ۱۴۰۷ق.
[۶۵]
مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المختصر، ج۲، ص۴۸، چاپ عبدالمتعال صعیدی، چاپ افست، قم.
تشبیهات رایج در ادب فارسی غالباً از نوع تشبیه قریب است، مثل تشبیه چشم به نرگس با وجه شبهِ مستی و خماری. در غریب (بعید)، وجه شبه آشکار و نزدیک به ذهن نیست و به همین سبب انتقال از مشبّه به مشبّهٌ به با فکر و تأمل صورت میگیرد. [۶۶]
محمدبن عبدالرحمان خطیب قزوینی، التلخیص فی علوم البلاغة، ج۱، ص۲۸۳، چاپ عبدالرحمان برقوقی، (قاهره ۱۳۵۰/۱۹۳۲).
[۶۷]
مسعودبن عمر تفتازانی، کتاب المطوّل فی شرح تلخیص المفتاح، ج۱، ص۳۴۲، چاپ افست قم ۱۴۰۷ق.
[۶۸]
مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المختصر، ج۲، ص۴۹، چاپ عبدالمتعال صعیدی، چاپ افست، قم.
غرابت وجه شبه یا اصلی است یا تَبَعی. غرابت اصلی آن است که وجه شبه ذاتاً دور از ذهن عامه است [۶۹]
جلال الدین همائی، معانی و بیان، ج۱، ص۱۶۲، چاپ ماه دخت بانو همایی، تهران ۱۳۷۰ ش.
و غرابت عارضی یا تَبَعی آن است که ذاتیِ وجه شبه نیست، بلکه به تَبَعِ تصرفاتی چند، عارض تشبیه شده است. [۷۰]
جلال الدین همائی، معانی و بیان، ج۱، ص۱۶۲، چاپ ماه دخت بانو همایی، تهران ۱۳۷۰ ش.
این تصرفات از طریق شرط، اضمار و تفضیل صورت میگیرد و در نتیجه سه گونه تشبیه پدید میآید: ۱. تشبیه مشروط یا شرطی، که در آن همانندی مشبّه و مشبّهٌ به، مشروط به شرطی میگردد و بدین صورت، تشبیه غرابت و تازگی مییابد، مانند تشبیه عزم به ستاره بدان شرط که ستاره افول نکند. [۷۱]
مسعودبن عمر تفتازانی، کتاب المطوّل فی شرح تلخیص المفتاح، ج۱، ص۳۴۴، چاپ افست قم ۱۴۰۷ق.
[۷۲]
محمدبن محمد رشید وطواط، حدایق السحر فی دقایق الشعر، ج۱، ص۴۴ـ ۴۵، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۷۳]
محمدبن عمر رادویانی، ترجمان البلاغه، ج۱، ص۵۲، چاپ احمد آتش، استانبول ۱۹۴۹، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ ش.
[۷۴]
محمدبن قیس شمس قیس، کتاب المعجم فی معاییر اشعارالعجم، ج۱، ص۳۵۱ـ۳۵۲، تصحیح محمدبن عبدالوهاب قزوینی، چاپ مدرس رضوی، تهران (۱۳۳۸ ش).
[۷۵]
حسن بن محمد رامی، حقایق الحدائق، ج۱، ص۶۱، چاپ محمدکاظم امام، تهران ۱۳۴۱ ش.
[۷۶]
رضاقلی بن محمدهادی هدایت، مدارج البلاغه، ج۱، ص۶۰ـ۶۱، چاپ سنگی شیراز ۱۳۳۱.
۲. تشبیه مضمر یا اضمار، تشبیهی است پوشیده که از ظاهر کلام بر نمیآید و شنونده به دنبال تأمل در سخن بدان پی میبرد و همین امر موجب غرابت و تازگی آن میشود، [۷۷]
محمدبن محمد رشید وطواط، حدایق السحر فی دقایق الشعر، ج۱، ص۴۹، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۷۸]
محمدبن قیس شمس قیس، کتاب المعجم فی معاییر اشعارالعجم، ج۱، ص۳۵۳، تصحیح محمدبن عبدالوهاب قزوینی، چاپ مدرس رضوی، تهران (۱۳۳۸ ش).
[۷۹]
علی بن محمد تاج الحلاوی، دقایق الشعر، ج۱، ص۳۷، چاپ محمدکاظم امام، تهران ۱۳۴۱ش.
مثل تشبیه قامت به سرو در شعر حافظ، [۸۰]
شمس الدین محمد حافظ، دیوان، ج ۱، غزل ۴۸۲، بیت ۶، چاپ پرویز ناتل خانلری، تهران ۱۳۶۲ ش.
بر خلاف ظاهر سخن : «به روز واقعه تابوت ما ز سرو کنید/ که میرویم به داغ بلند بالایی».۳. تشبیه تفضیل، که در آن به گونه ای پوشیده و هنرمندانه، بر خلاف قاعدة تشبیه، مشبّه را بر مشبّهٌ به برتری دهند و غرابت و تازگی پدید آورند، [۸۱]
محمدبن محمد رشید وطواط، حدایق السحر فی دقایق الشعر، ج۱، ص۵۰، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۸۲]
محمدبن قیس شمس قیس، کتاب المعجم فی معاییر اشعارالعجم، ج۱، ص۳۵۴ـ ۳۵۵، تصحیح محمدبن عبدالوهاب قزوینی، چاپ مدرس رضوی، تهران (۱۳۳۸ ش).
[۸۳]
علی بن محمد تاج الحلاوی، دقایق الشعر، ج۱، ص۳۹، چاپ محمدکاظم امام، تهران ۱۳۴۱ش.
مثل تشبیه رخ معشوق به لاله و قد معشوق به سرو، با توجیه هنرمندانة برتری رخ او بر لاله و بلندتر بودن قد او از سرو در سخن سعدی [۸۴]
مصلح بن عبداللّه سعدی، کلیات سعدی، ج۱، ص۷۰۷، چاپ محمدعلی فروغی، تهران ۱۳۶۳ ش.
: «با رخش لاله ندانم به چه رونق بشکفت/ با قدش سرو ندانم به چه یارا برخاست».در کتب بلاغیِ عربی، تنها از تشبیه مشروط به عنوان تشبیه غریب عارضی تَبَعی سخن رفته است. [۸۵]
محمدبن عبدالرحمان خطیب قزوینی، التلخیص فی علوم البلاغة، ج۱، ص۲۸۵ـ۲۸۶، چاپ عبدالرحمان برقوقی، (قاهره ۱۳۵۰/۱۹۳۲).
[۸۶]
مسعودبن عمر تفتازانی، کتاب المطوّل فی شرح تلخیص المفتاح، ج۱، ص۳۴۴، چاپ افست قم ۱۴۰۷ق.
[۸۷]
مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المختصر، ج۲، ص۵۲ـ۵۳، چاپ عبدالمتعال صعیدی، چاپ افست، قم.
چنین است وضع کتب فارسی، که گزارشی است بر اساس مطوّل و مختصر. [۸۸]
محمدهادی بن محمدصالح مازندرانی، انوارالبلاغه: در فنون معانی، ج۱، ص۲۶۵، بیان و بدیع، چاپ محمدعلی غلامی نژاد، تهران ۱۳۷۶ ش.
[۸۹]
میرشمس الدین فقیر دهلوی، حدائق البلاغة، ج۱، ص۲۵، چاپ سنگی پتیاله ۱۲۹۰/ ۱۸۷۳.
به نظر میرسد افزودنِ تشبیه مضمر و تفضیل، به عنوان تشبیه عارضی تبعی، ابتکار صاحب کتاب هنجار گفتار است. [۹۰]
نصراللّه تقوی، هنجار گفتار: در فن معانی و بیان و بدیع فارسی، ج۱، ص۱۷۶ـ۱۷۷، تهران ۱۳۱۷ش.
گفتنی است که مبحثِ تشبیه مشروط و مضمر و تفضیل در کتب بلاغی فارسی، مبحثی مستقل است و از اقسام تشبیه غریب عارضی به شمار نمیآید. [۹۱]
محمدبن محمد رشید وطواط، حدایق السحر فی دقایق الشعر، ج۱، ص۴۴ـ۴۵، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۹۲]
محمدبن محمد رشید وطواط، حدایق السحر فی دقایق الشعر، ج۱، ص۴۹ـ۵۰، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۹۳]
محمدبن قیس شمس قیس، کتاب المعجم فی معاییر اشعارالعجم، ج۱، ص۳۵۱ـ ۳۵۵، تصحیح محمدبن عبدالوهاب قزوینی، چاپ مدرس رضوی، تهران (۱۳۳۸ ش).
[۹۴]
علی بن محمد تاج الحلاوی، دقایق الشعر، ج۱، ص۳۷ـ۳۹، چاپ محمدکاظم امام، تهران ۱۳۴۱ش.
[۹۵]
حسین بن علی کاشفی، بدایع الافکار فی صنایع الاشعار، ج۱، ص۱۰۸، چاپ میرجلال الدین کزّازی، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۹۶]
رضاقلی بن محمدهادی هدایت، مدارج البلاغه، ج۱، ص۶۰ـ۶۱، چاپ سنگی شیراز ۱۳۳۱.
[۹۷]
رضاقلی بن محمدهادی هدایت، مدارج البلاغه، ج۱، ص۷۲ـ۷۴، چاپ سنگی شیراز ۱۳۳۱.
ج) وجه شبه به لحاظ حقیقت و خیال، که شامل تشبیه حقیقی و خیالی است. تشبیه حقیقی یا تحقیقی، تشبیهی است که وجه شبه در طرفین تشبیه واقعی است و به تعبیر جرجانی [۹۸]
عبدالقاهربن عبدالرحمان جرجانی، کتاب اسرارالبلاغة، ج۱، ص۸۸ ـ ۸۹، چاپ هلموت ریتر، استانبول ۱۹۵۴.
مأخود از صفت موجود در طرفین است، مثل وجه شبه سرخی در تشبیه لب به لعل.تشبیه خیالی یا تخییلی، تشبیهی است که وجه شبه در طرفین تشبیه یا در یکی از آن دو، خیالی و ادعایی است، مانند وجه شبه مستی و خماری در تشبیه چشم به نرگس که وجه شبه در مشبّهٌ به خیالی و ادعایی است. [۹۹]
عبدالقاهربن عبدالرحمان جرجانی، کتاب اسرارالبلاغة، ج۱، ص۸۹ ـ۹۰، چاپ هلموت ریتر، استانبول ۱۹۵۴.
[۱۰۰]
محمدبن عبدالرحمان خطیب قزوینی، الایضاح فی علوم البلاغة: المعانی و البیان و البدیع، ج۱، ص۲۲۴، بیروت: دارالکتب العلمیه.
[۱۰۱]
محمدبن عبدالرحمان خطیب قزوینی، التلخیص فی علوم البلاغة، ج۱، ص۲۴۵ـ ۲۴۶، چاپ عبدالرحمان برقوقی، (قاهره ۱۳۵۰/۱۹۳۲).
[۱۰۲]
مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المختصر، ج۲، ص۱۵، چاپ عبدالمتعال صعیدی، چاپ افست، قم.
[۱۰۳]
مسعودبن عمر تفتازانی، کتاب المطوّل فی شرح تلخیص المفتاح، ج۱، ص۳۱۴ـ۳۱۶، چاپ افست قم ۱۴۰۷ق.
د) وجه شبه به لحاظ وحدت و تعدد. تشبیه واحد، یعنی تشبیهی که وجه شبه آن واحد (حسی یا عقلی) است، مانند وجه شبه سرخی در تشبیه لب به لعل. [۱۰۴]
مسعودبن عمر تفتازانی، کتاب المطوّل فی شرح تلخیص المفتاح، ج۱، ص۳۱۹ـ۳۲۰، چاپ افست قم ۱۴۰۷ق.
[۱۰۵]
مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المختصر، ج۲، ص۲۱ـ۲۳، چاپ عبدالمتعال صعیدی، چاپ افست، قم.
تشبیه متعدد، یعنی تشبیهی که وجه شبه آن متعدد (دو یا بیشتر از دو؛ و حسی یا عقلی) است، مثل تشبیه شمع به عاشق با پنج وجه شبه حسی و عقلی: زردی گونه، اشک ریختن، گداختن، سوختن دل و بیداری در شب. [۱۰۶]
جلال الدین همائی، معانی و بیان، ج۱، ص۱۶۳، چاپ ماه دخت بانو همایی، تهران ۱۳۷۰ ش.
۵.۲.۳ - به اعتبار اداتتشبیه از این حیث، دو گونه است: مرسل یا صریح (مذکورالادات). تشبیه مرسل تشبیهی است که ادات در آن مذکور است، مثل حرف «ک» در آیه ۲۴ سوره الرحمن : «وَلَهُ الجَوارِ الْمُنْشَآتُ فِی الْبَحرِ کَالْاَعْلام» و حرف چو در این مصراع : «حافظا سجده به ابروی چو محرابش بر». [۱۰۷]
شمس الدین محمد حافظ، دیوان، ج ۱، غزل ۴۷۱، بیت ۷، چاپ پرویز ناتل خانلری، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۰۸]
محمدبن عبدالرحمان خطیب قزوینی، التلخیص فی علوم البلاغة، ج۱، ص۲۸۶ـ ۲۸۸، چاپ عبدالرحمان برقوقی، (قاهره ۱۳۵۰/۱۹۳۲).
[۱۰۹]
مسعودبن عمر تفتازانی، کتاب المطوّل فی شرح تلخیص المفتاح، ج۱، ص۳۴۴، چاپ افست قم ۱۴۰۷ق.
و در آن، یا یکی از طرفین تشبیه به دیگری اضافه میشود (مثل لب لعل، محراب ابرو) که آن را تشبیه بلیغ نیز میگویند [۱۱۰]
عبدالحسین آق اِوْلی، دررالادب: در فن، ج۱، ص۱۵۲.
یا مشبّه در نقش مسندٌالیه و مشبّهٌ به در نقش مسند ظاهر میشود و از آن معنای این همانی یا عینیت مشبّه و مشبّهٌ به دریافت میگردد، مثلِ «زلفِ او جیم است و جمشیدش کمینه بنده ایست». [۱۱۱]
جهان خاتون، دیوان کامل جهان ملک خاتون، ج۱، ص۳۹۷، چاپ پوراندخت کاشانی راد و کامل احمدنژاد، تهران ۱۳۷۴ش.
این گونه تشبیه را نیز تشبیه بلیغ خوانده اند. [۱۱۲]
عبدالحسین آق اِوْلی، دررالادب: در فن، ج۱، ص۱۵۶ـ۱۵۷.
[۱۱۳]
احمد هاشمی، جواهرالبلاغة فی المعانی و البیان و البدیع، ج۱، ص۲۲۹، مصر ۱۳۵۴/ ۱۹۳۵.
قدما از تشبیه بلیغ بروشنی سخن نگفته اند، چنانکه تفتازانی در مطوّل (تفتازانی، مطوّل، ۱۴۰۷ق، ص ۳۴۳) و در شرح المختصر [۱۱۴]
مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المختصر، ج۲، ص۵۱ ـ۵۲، چاپ عبدالمتعال صعیدی، چاپ افست، قم.
تشبیه بلیغ را، زمانی که از معنایی لطیف و دقیق برخوردار باشد یا رسیدن به آن نیازمند تأمل باشد، گونه ای تشبیه بعید غریب به شمار آورده است.۵.۲.۴ - به اعتبار اغراض تشبیهتشبیه به اعتبار اغراض تشبیه دو قسم است: مقبول و مردود. تشبیه مقبول تشبیهی است که هریک از غرضهای هفت گانة عائد به مشبّه و غرضهای دوگانة عائد به مشبّهٌ به را در جای خود متحقق سازد. تشبیه مردود، تشبیهی است که هریک از غرضهای عائد به مشبّه و مشبّهٌ به را در جای خود متحقق نسازد. [۱۱۵]
مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المختصر، ج۲، ص۵۵ ـ۵۶، چاپ عبدالمتعال صعیدی، چاپ افست، قم.
۵.۲.۵ - به اعتبار قوّت و ضعف در مبالغهقوّت و ضعف در مبالغه معلول ذکر یا حذف ارکان تشبیه است. بر این اساس، تشبیه را به سه گروه تقسیم کرده اند: برتر (عالی)، میانه (متوسط) و فروتر (دانی). هر چه از ارکان تشبیه بیشتر حذف شود، تشبیه از گروه دانی به متوسط و سرانجام به عالی ارتقا مییابد، چنانکه تشبیه مطلق در گروه دانی است و استعاره مصرحه در گروه عالی. از این طبقه بندی در کتب بلاغی عربی ذیل «خاتمه» بحث شده است [۱۱۶]
یوسف بن ابی بکر سکّاکی، کتاب مفتاح العلوم، ج۱، ص۱۵۱، (قاهره) ۱۳۴۸، چاپ افست قم.
[۱۱۷]
محمدبن عبدالرحمان خطیب قزوینی، التلخیص فی علوم البلاغة، ج۱، ص۲۸۹ـ۲۹۱، چاپ عبدالرحمان برقوقی، (قاهره ۱۳۵۰/۱۹۳۲).
[۱۱۸]
محمدبن عبدالرحمان خطیب قزوینی، الایضاح فی علوم البلاغة: المعانی و البیان و البدیع، ج۱، ص۲۷۰ـ ۲۷۱، بیروت: دارالکتب العلمیه.
[۱۱۹]
مسعودبن عمر تفتازانی، کتاب المطوّل فی شرح تلخیص المفتاح، ج۱، ص۳۴۵ـ ۳۴۸، چاپ افست قم ۱۴۰۷ق.
[۱۲۰]
مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المختصر، ج۲، ص۵۶ ـ۵۷، چاپ عبدالمتعال صعیدی، چاپ افست، قم.
و متأخران بر اساس مندرجات شرح المختصر آن را گزارش کرده اند. [۱۲۱]
میرشمس الدین فقیر دهلوی، حدائق البلاغة، ج۱، ص۲۷ـ ۲۸، چاپ سنگی پتیاله ۱۲۹۰/ ۱۸۷۳.
[۱۲۲]
نصراللّه تقوی، هنجار گفتار: در فن معانی و بیان و بدیع فارسی، ج۱، ص۱۷۸ـ۱۷۹، تهران ۱۳۱۷ش.
[۱۲۳]
جلال الدین همائی، معانی و بیان، ج۱، ص۱۶۰، چاپ ماه دخت بانو همایی، تهران ۱۳۷۰ ش.
۵.۲.۶ - دو گونه تشبیه دیگردو گونه تشبیه در کتب بیان هست که در طبقه بندیهای رایج نمیگنجد. این دو تشبیه عبارت است از: الف) تشبیه مغالطه، مانند کردن چیزی است به چیزی، بر خلاف عرف و سنّت ادبی، و به همین سبب نیازمند توجیهی مغالطه گونه و هنرمندانه است، مثل مانند کردن دهان معشوق به گل، و رخسار وی به غنچه، که خلاف سنّت ادبی است و توجیهی شاعرانه میطلبد مبنی بر اینکه رخسار معشوق، غنچه ای است تمام شکفته و دهان وی گلی است ناشکفته : «دهانت به گل ماند ای دلنواز/ چو غنچه است رخسارت ای دلفروز// رخت غنچه لیکن شکفته تمام/ دهنْ گل ولی ناشکفته هنوز». تشبیه مغالطه ظاهراً ابتکار ادبای فارسی زبان است. [۱۲۴]
حسین بن علی کاشفی، بدایع الافکار فی صنایع الاشعار، ج۱، ص۱۰۹، چاپ میرجلال الدین کزّازی، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۱۲۵]
نصراللّه تقوی، هنجار گفتار: در فن معانی و بیان و بدیع فارسی، ج۱، ص۱۷۹، تهران ۱۳۱۷ش.
ب) تشبیه قلب یا مقلوب؛ قلب تشبیه [۱۲۶]
یوسف بن ابی بکر سکّاکی، کتاب مفتاح العلوم، ج۱، ص۱۴۷، (قاهره) ۱۳۴۸، چاپ افست قم.
یا قلب در طرفین تشبیه، [۱۲۷]
عبدالقاهربن عبدالرحمان جرجانی، کتاب اسرارالبلاغة، ج۱، ص۲۰۲، چاپ هلموت ریتر، استانبول ۱۹۵۴.
عبارت است از واژگون کردن تشبیه یا جابجا کردن مشبّه و مشبّهٌ به.این امر، که بر خلاف سنّت ادبی صورت میگیرد، موجب تحقق یکی از اغراض عائد به مشبّهٌ به در تشبیه میشود و آن ادعای کمال مشبّهٌ بهی است که بر طبق سنّت ادبی مشبّه محسوب میگردد، چنانکه بر طبق سنّت ادبی روی معشوق یا ممدوح به ماه یا صبح تشبیه میشود. اگر صبح، چنانکه محمدبن وهیب سروده است، به روی ممدوح [۱۲۸]
کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
تشبیه گردد، تشبیه مقلوب توأم با غلو و ادعای کمال مشبّهٌ به به بار میآید. [۱۲۹]
یوسف بن ابی بکر سکّاکی، کتاب مفتاح العلوم، ج۱، ص۱۴۶ـ۱۴۷، (قاهره) ۱۳۴۸، چاپ افست قم.
[۱۳۰]
محمدبن عبدالرحمان خطیب قزوینی، الایضاح فی علوم البلاغة: المعانی و البیان و البدیع، ج۱، ص۲۴۴، بیروت: دارالکتب العلمیه.
[۱۳۱]
مسعودبن عمر تفتازانی، کتاب المطوّل فی شرح تلخیص المفتاح، ج۱، ص۳۳۴، چاپ افست قم ۱۴۰۷ق.
تشبیه مغالطه و تشبیه قلب را بدان سبب که بر خلاف جریان عادی تشبیه شکل میگیرند میتوان زیرعنوان «به اعتبار خلاف آمد» طبقه بندی کرد. ۵.۲.۷ - طبقه بندی تشبیه در کتب بلاغی فارسیدر کتب بلاغی فارسی، گاه از پنج گونه تشبیه [۱۳۲]
محمدبن عمر رادویانی، ترجمان البلاغه، ج۱، ص۴۹ـ۵۴، چاپ احمد آتش، استانبول ۱۹۴۹، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ ش.
و غالباً از هفت گونه تشبیه [۱۳۳]
محمدبن محمد رشید وطواط، حدایق السحر فی دقایق الشعر، ج۱، ص۴۲ـ۵۰، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۳۴]
محمدبن قیس شمس قیس، کتاب المعجم فی معاییر اشعارالعجم، ج۱، ص۳۴۶ـ ۳۵۵، تصحیح محمدبن عبدالوهاب قزوینی، چاپ مدرس رضوی، تهران (۱۳۳۸ ش).
[۱۳۵]
حسن بن محمد رامی، حقایق الحدائق، ج۱، ص۶۱ـ۶۶، چاپ محمدکاظم امام، تهران ۱۳۴۱ ش.
[۱۳۶]
رضاقلی بن محمدهادی هدایت، مدارج البلاغه، ج۱، ص۵۴، چاپ سنگی شیراز ۱۳۳۱.
سخن به میان آمده است: تشبیه مطلق یا صریح، مشروط یا شرطی، مضمر یا اضمار، تفضیل، کنایت، عکس یا معکوس، تسویه.در طبقه بندیهایی که از تشبیه شده، از هفت گونه تشبیه، تنها دو گونه مورد بحث واقع نشده است: تشبیه مطلق و تشبیه عکس : الف) تشبیه مطلق یا صریح، آن است که بدون هرگونه قید و شرط، با ادات تشبیه چیزی را به چیزی مانند کنند، [۱۳۷]
محمدبن محمد رشید وطواط، حدایق السحر فی دقایق الشعر، ج۱، ص۴۲ـ۴۳، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۳۸]
محمدبن قیس شمس قیس، کتاب المعجم فی معاییر اشعارالعجم، ج۱، ص۳۴۶، تصحیح محمدبن عبدالوهاب قزوینی، چاپ مدرس رضوی، تهران (۱۳۳۸ ش).
[۱۳۹]
حسن بن محمد رامی، حقایق الحدائق، ج۱، ص۶۱، چاپ محمدکاظم امام، تهران ۱۳۴۱ ش.
[۱۴۰]
رضاقلی بن محمدهادی هدایت، مدارج البلاغه، ج۱، ص۵۴، چاپ سنگی شیراز ۱۳۳۱.
مثل تشبیه قد معشوق به سرو در دلجویی : «دلم بجو که قدت همچو سرو دلجوی است». [۱۴۱]
شمس الدین محمد حافظ، دیوان، ج ۱، غزل ۵۵، بیت ۵، چاپ پرویز ناتل خانلری، تهران ۱۳۶۲ ش.
ب) تشبیه عکس یا معکوس، مانند کردن دو چیز است به یکدیگر، مثل تشبیه پشت زمین به روی فلک و روی فلک به پشت زمین در بیتی از رشید وطواط [۱۴۲]
محمدبن محمد رشید وطواط، حدایق السحر فی دقایق الشعر، ج۱، ص۴۸، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۶۲ ش.
: «پشت زمین چو روی فلک گشته از سلاح/ روی فلک چو پشت زمین گشته از غبار». [۱۴۳]
محمدبن عمر رادویانی، ترجمان البلاغه، ج۱، ص۵۲ـ۵۳، چاپ احمد آتش، استانبول ۱۹۴۹، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۴۴]
محمدبن قیس شمس قیس، کتاب المعجم فی معاییر اشعارالعجم، ج۱، ص۳۵۲ـ ۳۵۳، تصحیح محمدبن عبدالوهاب قزوینی، چاپ مدرس رضوی، تهران (۱۳۳۸ ش).
[۱۴۵]
حسن بن محمد رامی، حقایق الحدائق، ج۱، ص۶۳، چاپ محمدکاظم امام، تهران ۱۳۴۱ ش.
[۱۴۶]
رضاقلی بن محمدهادی هدایت، مدارج البلاغه، ج۱، ص۷۰، چاپ سنگی شیراز ۱۳۳۱.
۶ - بررسی سیر تاریخی تشبیه و تحول آنسیر تاریخی تشبیه و تحول این مقولة بیانی، از سیر تاریخی و تحول دانش بیان جدا نیست، با توجه به تفاوتهای کتب بلاغی عربی و فارسی میتوان بررسی تشبیه را از دیدگاه تاریخی به بررسی بر اساس کتب عربی و بررسی بر اساس کتب فارسی تقسیم کرد. ۶.۱ - بررسی بر اساس کتب عربیدر سیر تکاملی و در جریان تحول علوم بلاغی، بویژه با عنایت به سه کتاب برجستة بلاغی، یعنی اسرار البلاغه و مفتاح العلوم و مطوّل، چهار مرحله یا چهار دوره قابل تشخیص است: عصر وابستگی، عصر استقلال، عصر کمال، عصر تنقیح و تکمیل. در عصر وابستگی، صنایع گوناگون، از جمله تشبیه، به تبع طرح و تحلیل آیات قرآن کریم و اشعار عربی، مورد توجه و بحث قرار میگیرد و غالباً از مباحث نظری مگر در موارد استثنایی نشانی نیست. آثار بلاغی جاحظ (متوفی ۲۵۵)، ابن معتَز (متوفی ۲۹۶)، ابن دُرَید (متوفی ۳۲۱)، قدامة بن جعفر (متوفی ۳۳۷) از اینگونه است. بدیهی است که در جریان تحلیل آیات و اشعار، تشبیه جلوه ای خاص دارد، از جمله میتوان این جلوه را در فصول التماثیل ابن معتز، که رساله ای است در توصیف شراب، مشاهده کرد. برخی کتابها نیز موارد تشبیه در قرآن را به تفصیل بررسی کرده اند. [۱۴۷]
مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه، کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون، ج ۱، ستون ۴۰۸، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
در عصر استقلال، علوم بلاغی به استقلال میرسند و عبدالقاهر جرجانی (متوفی ۴۷۱) با تألیف دلائل الاعجاز، و بویژه اسرارالبلاغه، در کار استقلال بخشیدن به این علوم نقشی ویژه ایفا میکند. بدین ترتیب که در اسرارالبلاغه، صنایع را اصل و شواهد، اعم از آیات قرآنی و اشعار عربی، را فرع این اصل قرار میدهد و از آنها در تبیین تعریف و تفسیر صنایع مدد میجوید. مباحث تشبیه و تمثیل و استعاره در اسرارالبلاغه غالباً به هم آمیخته است، بر تمثیل تأکیدی خاص میشود، فرق آن با تشبیه مورد بحث قرار میگیرد، [۱۴۸]
عبدالقاهربن عبدالرحمان جرجانی، کتاب اسرارالبلاغة، ج۱، ص۸۴ ـ ۸۸، چاپ هلموت ریتر، استانبول ۱۹۵۴.
در بارة وجه شَبَه بتفصیل بحث میشود [۱۴۹]
عبدالقاهربن عبدالرحمان جرجانی، کتاب اسرارالبلاغة، ج۱، ص۹۰ـ۹۲، چاپ هلموت ریتر، استانبول ۱۹۵۴.
[۱۵۰]
عبدالقاهربن عبدالرحمان جرجانی، کتاب اسرارالبلاغة، ج۱، ص۹۵، چاپ هلموت ریتر، استانبول ۱۹۵۴.
و از برخی طبقه بندیهای تشبیه سخن به میان میآید، نظیر تشبیه معقول به معقول، [۱۵۱]
عبدالقاهربن عبدالرحمان جرجانی، کتاب اسرارالبلاغة، ج۱، ص۶۷، چاپ هلموت ریتر، استانبول ۱۹۵۴.
تشبیه متعدد و فرق آن با تشبیه مرکّب [۱۵۲]
عبدالقاهربن عبدالرحمان جرجانی، کتاب اسرارالبلاغة، ج۱، ص۱۷۶ـ۱۷۷، چاپ هلموت ریتر، استانبول ۱۹۵۴.
و تشبیه مقلوب. [۱۵۳]
عبدالقاهربن عبدالرحمان جرجانی، کتاب اسرارالبلاغة، ج۱، ص۱۸۷ـ ۱۸۸، چاپ هلموت ریتر، استانبول ۱۹۵۴.
در عصر کمال، که عصر سکّاکی (متوفی ۶۲۶) است، علوم بلاغی هم از جهت شکل و ظاهر هم از جهت معنا و محتوا به کمال رسید. سکّاکی در کتاب مفتاح العلوم با به کارگیری روش منطقی و نگرش از منظر حِکْمی، به طرح و طبقه بندی مباحث بلاغی پرداخت. [۱۵۴]
محمدبن عبدالرحمان خطیب قزوینی، التلخیص فی علوم البلاغة، مقدمة برقوقی، ص ۳، چاپ عبدالرحمان برقوقی، (قاهره ۱۳۵۰/۱۹۳۲).
وی مباحث این علم را به سه بخش تقسیم کرد: تشبیه، [۱۵۵]
یوسف بن ابی بکر سکّاکی، کتاب مفتاح العلوم، ج۱، ص۱۴۱ـ۱۵۱، (قاهره) ۱۳۴۸، چاپ افست قم.
مجاز [۱۵۶]
یوسف بن ابی بکر سکّاکی، کتاب مفتاح العلوم، ج۱، ص۱۵۱ـ۱۶۹، (قاهره) ۱۳۴۸، چاپ افست قم.
که شامل استعاره نیز هست، و کنایه. [۱۵۷]
یوسف بن ابی بکر سکّاکی، کتاب مفتاح العلوم، ج۱، ص۱۶۹ـ۱۷۴، (قاهره) ۱۳۴۸، چاپ افست قم.
اگر گزارش تفتازانی را از تشبیه در مطوّل و در شرح المختصر در نظر گیریم، برخی از مباحث در مفتاح العلوم موجود است و برخی موجود نیست. مباحث موجود نظیر حسی و عقلی بودن طرفین تشبیه (ص ۱۴۲)، واحد و غیرواحد بودن وجه شبه (ص ۱۴۳)، اغراض عائد به مشبّه و مشبّهٌ به (ص ۱۴۵ـ۱۴۷)، تشبیه تمثیل، [۱۵۸]
یوسف بن ابی بکر سکّاکی، کتاب مفتاح العلوم، ج۱، ص۱۴۸ـ۱۴۹، (قاهره) ۱۳۴۸، چاپ افست قم.
تشبیه قریب و بعید، [۱۵۹]
یوسف بن ابی بکر سکّاکی، کتاب مفتاح العلوم، ج۱، ص۱۴۹، (قاهره) ۱۳۴۸، چاپ افست قم.
علل غرابت تشبیه [۱۶۰]
یوسف بن ابی بکر سکّاکی، کتاب مفتاح العلوم، ج۱، ص۱۵۰ـ۱۵۱، (قاهره) ۱۳۴۸، چاپ افست قم.
و مراتب تشبیه، [۱۶۱]
یوسف بن ابی بکر سکّاکی، کتاب مفتاح العلوم، ج۱، ص۱۵۱، (قاهره) ۱۳۴۸، چاپ افست قم.
که در مطوّل [۱۶۲]
یوسف بن ابی بکر سکّاکی، کتاب مفتاح العلوم، ج۱، ص۳۴۵، (قاهره) ۱۳۴۸، چاپ افست قم.
از آن به طبقه بندی به اعتبار قوّت و ضعف در مبالغه، تعبیر شده است.مباحث غیرموجود، مانند تشبیه مجمل و مفصّل، اقسام تشبیه به اعتبار ادات، غریب سازی تشبیه، و تشبیه مقبول و مردود. در عصر تنقیح و تکمیل، خطیب قزوینی (متوفی ۷۳۹) آرای سکّاکی را در الایضاح فی علوم البلاغه، و بویژه در تلخیص المفتاح، تلخیص و تهذیب کرد و آرای بنیادی جرجانی را نیز بدانها افزود [۱۶۳]
محمدبن عبدالرحمان خطیب قزوینی، التلخیص فی علوم البلاغة، مقدمة برقوقی، ص ۴، چاپ عبدالرحمان برقوقی، (قاهره ۱۳۵۰/۱۹۳۲).
و بدینسان به تکمیل نظریه های بلاغی توفیق یافت.الایضاح و التلخیص جلوه گاه سیر علوم بلاغی و نتیجة تحول و تطور این علوم و مبنای تألیفات بعدی است؛ چنانکه معروفترین کتاب بلاغی یعنی مطوّل تفتازانی (متوفی ۷۹۱) و سودمندترین کتاب در این فن، یعنی شرح المختصر این دانشمند، شرحهای التلخیص اند. مباحث غیرموجود در مفتاح العلوم در زمینة تشبیه را در التلخیص و شروح مطوّل و مختصر آن میتوان باز یافت؛ از جمله، تشبیه مجمل، [۱۶۴]
محمدبن عبدالرحمان خطیب قزوینی، التلخیص فی علوم البلاغة، ج۱، ص۲۷۴ـ ۲۷۵، چاپ عبدالرحمان برقوقی، (قاهره ۱۳۵۰/۱۹۳۲).
[۱۶۵]
مسعودبن عمر تفتازانی، کتاب المطوّل فی شرح تلخیص المفتاح، ج۱، ص۳۳۹، چاپ افست قم ۱۴۰۷ق.
[۱۶۶]
مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المختصر، ج۲، ص۴۶، چاپ عبدالمتعال صعیدی، چاپ افست، قم.
تشبیه مفصّل، [۱۶۷]
محمدبن عبدالرحمان خطیب قزوینی، التلخیص فی علوم البلاغة، ج۱، ص۲۷۷ـ ۲۷۸، چاپ عبدالرحمان برقوقی، (قاهره ۱۳۵۰/۱۹۳۲).
[۱۶۸]
مسعودبن عمر تفتازانی، کتاب المطوّل فی شرح تلخیص المفتاح، ج۱، ص۳۴۰، چاپ افست قم ۱۴۰۷ق.
[۱۶۹]
مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المختصر، ج۲، ص۴۷، چاپ عبدالمتعال صعیدی، چاپ افست، قم.
تشبیه مرجوع کنید بهکد و مرسل، [۱۷۰]
محمدبن عبدالرحمان خطیب قزوینی، التلخیص فی علوم البلاغة، ج۱، ص۲۸۶ـ ۲۸۸، چاپ عبدالرحمان برقوقی، (قاهره ۱۳۵۰/۱۹۳۲).
[۱۷۱]
مسعودبن عمر تفتازانی، کتاب المطوّل فی شرح تلخیص المفتاح، ج۱، ص۳۴۴، چاپ افست قم ۱۴۰۷ق.
[۱۷۲]
مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المختصر، ج۲، ص۵۳ ـ۵۴، چاپ عبدالمتعال صعیدی، چاپ افست، قم.
تشبیه مقبول و مردود [۱۷۳]
محمدبن عبدالرحمان خطیب قزوینی، التلخیص فی علوم البلاغة، ج۱، ص۲۸۸ـ۲۸۹، چاپ عبدالرحمان برقوقی، (قاهره ۱۳۵۰/۱۹۳۲).
[۱۷۴]
مسعودبن عمر تفتازانی، کتاب المطوّل فی شرح تلخیص المفتاح، ج۱، ص۳۴۵، چاپ افست قم ۱۴۰۷ق.
[۱۷۵]
مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المختصر، ج۲، ص۵۵ ـ۵۶، چاپ عبدالمتعال صعیدی، چاپ افست، قم.
و غریب سازی تشبیه. [۱۷۶]
محمدبن عبدالرحمان خطیب قزوینی، التلخیص فی علوم البلاغة، ج۱، ص۲۸۵ـ۲۸۶، چاپ عبدالرحمان برقوقی، (قاهره ۱۳۵۰/۱۹۳۲).
[۱۷۷]
مسعودبن عمر تفتازانی، کتاب المطوّل فی شرح تلخیص المفتاح، ج۱، ص۳۴۳ـ۳۴۴، چاپ افست قم ۱۴۰۷ق.
[۱۷۸]
مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المختصر، ج۲، ص۵۲، چاپ عبدالمتعال صعیدی، چاپ افست، قم.
۶.۲ - بررسی بر اساس کتب فارسیکتب فارسی بلاغی دو گونه است : الف) کتب تألیف گونه که در آنها صنایع بدیعی و بیانی در کنار یکدیگر مطرح میشوند. در این کتابها غلبه با صنایع بدیعی است و از میان صنایع بیانی، غالباً تنها از صنعت تشبیه [۱۷۹]
محمدبن عمر رادویانی، ترجمان البلاغه، ج۱، ص۴۴ به بعد، چاپ احمد آتش، استانبول ۱۹۴۹، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۸۰]
محمدبن محمد رشید وطواط، حدایق السحر فی دقایق الشعر، ج۱، ص۴۲ به بعد، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۸۱]
حسن بن محمد رامی، حقایق الحدائق، ج۱، ص۶۰ به بعد، چاپ محمدکاظم امام، تهران ۱۳۴۱ ش.
و گاه از تشبیه و استعاره و کنایه سخن در میان است. [۱۸۲]
محمدبن قیس شمس قیس، کتاب المعجم فی معاییر اشعارالعجم، ج۱، ص۳۴۵ به بعد، تصحیح محمدبن عبدالوهاب قزوینی، چاپ مدرس رضوی، تهران (۱۳۳۸ ش).
[۱۸۳]
محمدبن قیس شمس قیس، کتاب المعجم فی معاییر اشعارالعجم، ج۱، ص۳۶۵ به بعد، تصحیح محمدبن عبدالوهاب قزوینی، چاپ مدرس رضوی، تهران (۱۳۳۸ ش).
[۱۸۴]
رضاقلی بن محمدهادی هدایت، مدارج البلاغه، ج۱، ص۱۲ـ۱۳، چاپ سنگی شیراز ۱۳۳۱.
[۱۸۵]
رضاقلی بن محمدهادی هدایت، مدارج البلاغه، ج۱، ص۵۳ به بعد، چاپ سنگی شیراز ۱۳۳۱.
شواهد در اغلب این کتابها شعر فارسی است و گاه، مثل حدائق السحر و مدارج البلاغه، شواهد هم عربی است هم فارسی. در این آثار غالباً از هفت نوع تشبیه سخن میرود: مطلق یا صریح، مشروط یا شرطی، اضمار یا مضمر، تفضیل و به تعبیر رادویانی مرجوعٌ عنه، [۱۸۶]
محمدبن عمر رادویانی، ترجمان البلاغه، ج۱، ص۵۱، چاپ احمد آتش، استانبول ۱۹۴۹، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ ش.
و تسویت، یا تسویه و به تعبیر رادویانی، [۱۸۷]
محمدبن عمر رادویانی، ترجمان البلاغه، ج۱، ص۵۳ ـ۵۴، چاپ احمد آتش، استانبول ۱۹۴۹، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ ش.
مزدوج.از آنجا که هر دو گونه آثار، اعم از عربی و فارسی، حاصل تلاش فرزانگان و ادیبان مسلمان ایرانی یا تربیت شدگانِ فرهنگ اسلامی ـ ایرانی است، و چون زبان عربی، نخستین زبان اسلام در اکثر سرزمینهای اسلامی بوده است (بجز شبه قاره که این نقش از آنِ زبان فارسی بوده) همّ دانشمندان، بیشتر صرف تألیف و تکمیل کتب بلاغی به زبان عربی شده و آثار بلاغی به فارسی، نسبت به عربی، کمتر است. ب) کتب ترجمه گونه، یعنی آثاری که در نیم قرن اخیر در ایران و از سده های دهم ـ یازدهم در شبه قاره و نیز در ایران عصر صفوی، بر اساس کتب عربی، بویژه مطوّل و شرح المختصر تفتازانی و خاصه بر اساس شواهد شرح المختصر، به زبان فارسی نوشته شده و ضمن ذکر و شرح شواهد عربی با شواهدی از شعر فارسی آمیخته گردیده و در خدمت آموزش علوم بلاغی به زبان فارسی قرار گرفته است. از جمله آثاری که در ایران عصر صفوی و در شبه قاره پدید آمده، انوار البلاغه تألیف محمد هادی بن محمد صالح مازندرانی و حدایق البلاغت نوشته میر شمس الدین فقیر دهلوی است و از جمله آثاری که در ایران نوشته شده است، می توان از هنجار گفتار تألیف نصراللّه تقوی، دررالادب تألیف حسام العلماء آق اولی، معالم البلاغه تألیف محمدخلیل رجایی، معانی و بیان تألیف جلال الدین همائی، و دهها اثر دیگر از این دست، نام برد. ۷ - فهرست منابع(۱) عبدالحسین آق اِوْلی، دررالادب: در فن. (۲) معانی، بیان، بدیع، شیراز ۱۳۳۶ ش، چاپ افست قم. (۳) ابوالفرج رونی، دیوان، چاپ محمود مهدوی امغانی، مشهد ۱۳۴۷ش. (۴) ابوبکربن اسماعیل ازرقی، دیوان، چاپ سعید نفیسی، تهران ۱۳۳۶ش. (۵) محمدبن محمد (علی) انوری، دیوان، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۴ش. (۶) علی بن محمد تاج الحلاوی، دقایق الشعر، چاپ محمدکاظم امام، تهران ۱۳۴۱ش. (۷) مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المختصر، چاپ عبدالمتعال صعیدی، چاپ افست، قم. (۸) مسعودبن عمر تفتازانی، کتاب المطوّل فی شرح تلخیص المفتاح، چاپ افست قم ۱۴۰۷ق. (۹) نصراللّه تقوی، هنجار گفتار: در فن معانی و بیان و بدیع فارسی، تهران ۱۳۱۷ش. (۱۰) عبدالقاهربن عبدالرحمان جرجانی، کتاب اسرارالبلاغة، چاپ هلموت ریتر، استانبول ۱۹۵۴. (۱۱) جهان خاتون، دیوان کامل جهان ملک خاتون، چاپ پوراندخت کاشانی راد و کامل احمدنژاد، تهران ۱۳۷۴ش. (۱۲) مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه، کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰. (۱۳) شمس الدین محمد حافظ، دیوان، چاپ پرویز ناتل خانلری، تهران ۱۳۶۲ ش. (۱۴) محمدبن عبدالرحمان خطیب قزوینی، الایضاح فی علوم البلاغة: المعانی و البیان و البدیع، بیروت: دارالکتب العلمیه. (۱۵) محمدبن عبدالرحمان خطیب قزوینی، التلخیص فی علوم البلاغة، چاپ عبدالرحمان برقوقی، (قاهره ۱۳۵۰/۱۹۳۲). (۱۶) محمدبن عمر رادویانی، ترجمان البلاغه، چاپ احمد آتش، استانبول ۱۹۴۹، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ ش. (۱۷) حسن بن محمد رامی، حقایق الحدائق، چاپ محمدکاظم امام، تهران ۱۳۴۱ ش. (۱۸) محمدخلیل رجایی، معالم البلاغه در علم معانی و بیان و بدیع، شیراز ۱۳۴۰ ش، چاپ افست ۱۳۵۹ش. (۱۹) محمدبن محمد رشید وطواط، حدایق السحر فی دقایق الشعر، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۶۲ ش. (۲۰) مصلح بن عبداللّه سعدی، کلیات سعدی، چاپ محمدعلی فروغی، تهران ۱۳۶۳ ش. (۲۱) یوسف بن ابی بکر سکّاکی، کتاب مفتاح العلوم، (قاهره) ۱۳۴۸، چاپ افست قم. (۲۲) محمدبن محمود شمس الدین آملی، نفائس الفنون فی عرایس العیون، ج ۱، چاپ ابوالحسن شعرانی، تهران ۱۳۷۷. (۲۳) محمدبن قیس شمس قیس، کتاب المعجم فی معاییر اشعارالعجم، تصحیح محمدبن عبدالوهاب قزوینی، چاپ مدرس رضوی، تهران (۱۳۳۸ ش). (۲۴) حسین بن محمد طیبی، التبیان فی البیان، چاپ توفیق فیل و عبداللطیف لطف اللّه، کویت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶. (۲۵) حسن بن احمد عنصری، دیوان، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش. (۲۶) میرشمس الدین فقیر دهلوی، حدائق البلاغة، چاپ سنگی پتیاله ۱۲۹۰/ ۱۸۷۳. (۲۷) حسین بن علی کاشفی، بدایع الافکار فی صنایع الاشعار، چاپ میرجلال الدین کزّازی، تهران ۱۳۶۹ ش. (۲۸) اسماعیل بن محمد کمال الدین اسماعیل، دیوان، چاپ حسین بحرالعلومی، تهران ۱۳۴۸ ش. (۲۹) محمدهادی بن محمدصالح مازندرانی، انوارالبلاغه: در فنون معانی، بیان و بدیع، چاپ محمدعلی غلامی نژاد، تهران ۱۳۷۶ ش. (۳۰) احمدبن قوص منوچهری، دیوان، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۴۷ ش. (۳۱) احمد هاشمی، جواهرالبلاغة فی المعانی و البیان و البدیع، مصر ۱۳۵۴/ ۱۹۳۵. (۳۲) رضاقلی بن محمدهادی هدایت، مدارج البلاغه، چاپ سنگی شیراز ۱۳۳۱. (۳۳) جلال الدین همائی، معانی و بیان، چاپ ماه دخت بانو همایی، تهران ۱۳۷۰ ش؛ ۸ - پانویس
۹ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تشبیه»، شماره۳۵۵۳. |